طراحی سایت در شیراز (حرفه ای + کارآمد) با قیمت عالی 2023تیم راهکارهای وب

۳۶ بازديد

طراحی سایت در شیراز (حرفه ای + کارآمد) با قیمت عالی 2023

در سال ????، دنیای وب دیزاین به دنبال الهام بخشی های جدید و فراتر از حدود بوده است. در اینجا، نام و برخی از ایده های معروف و شگفت انگیز هفت وب دیزاینر موفق را معرفی می کنیم که می تواند برای طراحان وب الهامبخش باشد:

وب سایت را مطابق با استانداردهای مدرن طراحی نمایید.

1. جنیسیس پارک (Genesis Park)

 

جنیسیس پارک یکی از دیزاینر های برجسته و موفق در دنیای وب است. او با طراحی وبسایت هایی که متمرکز بر تجربه کاربری هستند، خود را برجسته کرده است.

 

2. راسل وایت (Russell White)

 

راسل وایت یک طراح وب ساده ولی الهام بخش است. او با طراحی وبسایت های کوچک و زیبا، به عنوان یکی از نمونه های الهام بخش برای طراحان وب شناخته شده است.

 

3. کائوری کنتو (Kawori Konto)

 

کائوری کنتو یک دیزاینر وب ژاپنی است که با طراحی وبسایت های جذاب و خلاقانه، بازار ژاپن را به خود اختصاص داده است.

 

4. جون نیل (June Neal)

 

جون نیل یکی از طراحان وب معروف در دنیای شبکه های اجتماعی است. او با طراحی وبسایت هایی که قابل تعامل هستند و روی کاربران متمرکزند، خود را برجسته کرده است.

 

5. سوفیا بیولین (Sofia Bullen)

 

سوفیا بیولین یکی از دیزاینر های وب الهام بخش در بریتانیا است. او با طراحی وبسایت هایی که متمرکز بر رنگ و فرم هستند، خود را برجسته کرده است.

 

6. دیوید لو (David Lu)

 

دیوید لو یکی از طراحان وب موفق است که با طراحی وبسایت هایی که متمرکز بر پویایی و حرکت هستند، خود را برجسته کرده است.

 

7. لانا دوین (Lana Dwayne)

 

لانا دوین یکی از دیزاینر های وب معروف در زمینه نمایش تصاویر است. او با طراحی وبسایت هایی که متمرکز بر تصاویر و عکس هستند، خود را برجسته کرده است.

 

8. ناتالیا لارینگ (Natalia Laring)

 

ناتالیا لارینگ یکی از دیزاینر های وب موفق در زمینه صفحات وب کوچک و ساده است. با طراحی وبسایت هایی که ظاهری

ساده و خلاقانه دارند، او به عنوان یکی از نمونه های الهام بخش برای طراحان وب شناخته شده است.

 

9. جیمز مورگان (James Morgan)

 

جیمز مورگان یکی از دیزاینر های وب پیشرو در زمینه طراحی وبسایت های مرتبط با فضای مجازی است. با استفاده از طراحی های خلاقانه، او توانسته است خود را به یکی از اساتید در زمینه طراحی وب تبدیل کند.

 

این نمونه های الهام بخش، نشان دهنده توانایی طراحان وب برای ایجاد وبسایت های جذاب و متفاوت هستند. با توجه به تغییرات و تحولات پیوسته در دنیای وب، طراحان با استفاده از این نمونه ها و دیده شدن آثار آن ها، می توانند طرح های خلاق و مناسبی را برای وبسایت های خود ایجاد کنند.

طراحی سایت در اصفهان | بهترین و جذاب ترین | تیم راهکارهای وب

طراحی سایت در تهران ?جذاب ترین در 1402 | - تیم راهکارهای وب

طراحی سایت در شیراز (حرفه ای + کارآمد) با قیمت عالی 2023

مجید جلیلی - تیم راهکارهای وب

منبع : تیم بزرگ راهکارهای وب  websolutiontools.com

علت خارش پا چیست و چگونه درمان می شود

۳۳ بازديد

علاوه بر اینکه خارش پا می تواند یک مشکل آزاردهنده باشد، ممکن است به عنوان نشانه ای از یک مشکل سلامتی جدی نمودار شود.

 

چه چیزی موجب خارش پاها می شود؟

شما در رختخواب و در حال تلاش برای خوابیدن هستید، اما خارش پاهایتان متوقف نمی شود و رفتن به خوابی شیرین را از شما سلب می کند. این بدترین چیزی است که ممکن است اتفاق بیفتد. در این هنگام که به دلیل این خارش آزاردهنده فکر می کنید، به شدت به یک درمان معجزه آسا برای تسکین این خارش نیازمند هستید.

درست است که معضل خارش پاها بسیار آزاردهنده است اما خیلی هم موضوع نگران کننده ای نیست، البته در مواردی ممکن است این خارش ها به مشکلات سلامت جدی مرتبط باشد. در کنار این خارش ها ممکن است مواردی دیگر همچون قرمزی پوست، تاول، خشک شدن و پوسته پوسته شدن پوست، دانه ها خارش دار و یا حتی متورم شدن پاها را مشاهده کنید.


 

ما در این مطلب به بررسی ? دلیل خارش پا و چگونگی التیام و توقف آن می پردازیم. که البته در مجله سلامتی و تندرستی ماورای سلامت آن را به تفیل شرح داده اند.

 

 

پای ورزشکار:

پای ورزشکار بیماری ای است که به عنوان یک عفونت قارچی و دلیل اصلی خارش پاها از آن یاد می شود.

یولندا رگلاند، پزشک بنیانگذار درمان بیماری های پا می گوید: “مکان های تاریک و مرطوب محل رشد قارچ هاست، به همین دلیل است که قارچ ها در پای انسان به راحتی و سرعت بیشتر رشد می کنند.”

Adrian Cotton رئیس عملیات پزشکی در دانشگاه لوما لیندا می گوید: “این موضوع شایعی است که این قارچ ها با راه رفتن پابرهنه در محیط هایی مانند رختنکن های سالن های ورزشی شدت می گیرند. این قارچ ها اغلب خود را به صورت راش قرمز نمایان شده و معمولا از بین انگشتان پا آغاز شده و باعث خارش میشوند، خارشی که هنگام درآوردن جوراب ها بسیار تشدید می شود.”

دکتر رگلاند می‌ گوید که پای ورزشکار می ‌تواند به تاول های خارش دار روی پا و پوست ترک خورده و لایه لایه منجر شود.

به واسطه خاراندن و ایجاد خراش عفونت های باکتریایی ثانویه نیز می توانند در آن منطقه شکل بگیرند. اگر به طور ویژه مستعد ابتلا به بیماری پای ورزشکار هستید، کرم ها و اسپری های ضد قارچ اغلب می توانند شرایط را بهبود بخشیده و عفونت را در حالت خفیف نگه دارند. اگر درمان موضعی به بهبود شما کمک نکرد، به متخصص پوست مراجعه کنید.


 

اگزما:

اگزما یک اصطلاح کلیدی برای گروهی از شرایط پزشکی است که می تواند منجر به خارش و التهاب پوست شود، این بیماری اغلب در سال های اولیه زندگی فرد اتفاق می افتد. درماتیت آتوپیک، شایع ترین نوع اگزما است که معمولا به صورت یک راش قرمز و خارش دار روی گونه ها، دست ها و پاهای شما خودش را نشان می دهد.

دانا کانوزو، معتقد است: “خاراندن محل زخم اگزما باعث می شود که این ناحیه حساس تر شده و مولکول های التهابی که منجر به پیشرفت اگزما و خشکی پوست می شوند را منتشر می کند.” او اضافه می کند: ” بهترین راه برای درمان خارش اگزما، جلوگیری از مرطوب شدن و یا عرق کردن آن ناحیه و استفاده از کرم ها و لوسیون های مرطوب کننده است.”

همچنین ممکن است پزشک شما به منظور تسکین این خارش، داروهای استروئیدی موضعی یا خوراکی را برایتان تجویز کند.

 

پسوریازیس

این بیماری خود ایمنی باعث می‌شود که سلول‌های پوست فوق‌العاده سریع رشد کنند و روی پوست جمع شوند. دکتر راگلند می گوید:”آن ها همانند سلولهای پوست معمولی روی پوست جمع نمی شوند و جمع شدن سلول ها روی پوست معمولا به شکل پوسته پوسته های سفید و یا نقره ای خودش را نشان می دهد

این نواحی خشک و فلس دار می ‌توانند خارش پوست را در مناطقی از جمله پاها ایجاد کنند. او می گوید: “این تجمع پوست فلس مانند اغلب روی مفاصل انگشتان پا ظاهر شده و ممکن است با تورم و درد این مفاصل همراه شود

کرم ها و پماد موضعی و نور درمانی اغلب می توانند به کاهش علائم پسوریازیس کمک کنند. راگلند می‌گوید برخی افراد مبتلا به پسوریازیس نیاز به داروهای خوراکی یا نوع جدیدتری از درمان‌ های تزریقی به نام biologics دارند.


 

نیش حشرات

بسته به فصل، ممکن است خارش پا ناشی از پشه های مزاحم و یا حشرات دیگر باشد. دکتر راگلند می گوید: “نیش حشرات باعث ایجاد واکنش التهابی از جمله انتشار هیستامین شیمیایی در بدن می شود، بنابراین منطقه نیش دچار خارش می شود.”

همچنین نیش حشرات می تواند به تورم، قرمزی و تحریک پوست منجر شود. چند داروی خانگی برای خارش پاهای ناشی از نیش حشرات نیز وجود دارد.

دکتر راگلند می گوید: “آنتی هیستامین موضعی مانند بنادریل می تواند به بهترین نحو به از بین بردن خارش ناشی از نیش حشرات کمک کند، زیرا هیستامین خود عامل ایجاد این مشکل است.” هم چنین می‌ توانید از یخ یا کمپرس سرد برای کمک به تسکین برخی از آن التهاب ها استفاده کنید.

 

پوست خشک

دکتر راگلند معتقد است: “در جامعه ما، افراد بیش از حد و به مدت طولانی با آب داغ حمام می کنند و پس از آن از مرطوب کننده پوست استفاده نمی کنند و همین دلیلی بر خشکی پوست آن ها می شود.” پوست خشک پاهای شما نیز می‌تواند چیزی باشد که شما از پدر و مادر خود به ارث برده اید و یا می ‌تواند ناشی از شرایط پزشکی و داروهای خاص نیز باشد.

علاوه بر این موارد، دکتر Cotton می افزاید: “عواملی نظیر مصرف آب به مقدار کم، مصرف ادرارآورها، و یا قرار گرفتن در معرض گرما و یا نور در صورتی که شدت آن زیاد بوده و شما پوستی حساس داشته باشید می توانند خشکی پوست را به دنبال داشته باشند.”

دکتر راگلند معتقد است: “اگر خشکی پوست خارش پاها را به دنبال داشته باشد، قسمت هایی پوسته پوسته و فلس مانند و یا ترک خورده را خواهید دید.” برای افرادی با پوست تیره، معمولا پوست خشک می تواند سفید و یا خاکستری باشد.

آیا اقدامات پیشگیرانه ای برای درمان پاهای خشک و خارش دار وجود دارد؟ بله ، می توان برای این منظور از مرطوب کننده های مناسب به طور روزانه استفاده کرد. اگر پوستی بسیار خشک دارید، در شرایطی از مرطوب کننده استفاده کنید که پوست هنوز مرطوب است، را که با این کار رطوبت بیشتری حفظ می شود.

گال

این بیماری پوستی ناشی از انگل ریزی است که در لایه بالای پوست قرار دارند. طبق نظر آکادمی پوست و زیبایی آمریکا، به طور معمول گال ها باعث خارش روی دست ها و همچنین پوستی که معمولا با طلا و جواهر در تماسند، می شود. اما در کودکان، گال می تواند گسترده تر باشد و کف دست و پا را تحت تاثیر قرار می دهد.

برخی از افرادی که به بیماری پوستی گال مبتلا هستند، با راش، زخم و یا ضخیم تر شدن پوست روبرو هستند. خارش پای ناشی از این بیماری معمولا بسیار شدید بوده و اغلب در شب هنگام تشدید می شود.

دکتر راگلند می ‌گوید : “از آنجایی که گال از طریق تماس پوست به پوست منتقل می‌ شود، این بیماری بدون توجه به سن، وضعیت اقتصادی و نژاد می ‌تواند توسط هر کسی منتقل شود.” او معتقد است که اغلب افراد مبتلا به گال را می توان با کرم‌ ها و لوسیون های تجویزی درمان کرد؛ البته ممکن است برخی افراد به داروی خوراکی نیز نیاز داشته باشند. علاوه بر این موارد، آنتی هیستامین ها و کرم های استروئیدی نیز می‌ توانند به تسکین خارش و التهاب ناشی از خارش آن کمک کنند.

دکتر کاتن می گوید: “اگر شما به گال مبتلا هستید، باید همیشه بدنتان را تمیز نگه دارید چرا که این بیماری مسری بوده و به راحتی منتقل می شود. تا زمانی که به طور کامل از این بیماری خلاص شوید هرروز لباس ها، ملافه و روبالشتی هایتان را بشویید.”

 

 

درماتیت تماسی آلرژیک

راش خارش دار روی پای شما ممکن است ناشی از درماتیت تماسی آلرژیک باشد. درماتیت تماسی آلرژیک واکنش آلرژیک به چیزی است که پای شما با آن در تماس بوده است. دکتر Canuso می گوید: “قرار گرفتن در معرض مواد حساس و تحریک کننده مانند مواد شیمیایی و یا حتی آلرژن ها در صابون، لوازم آرایشی و گیاهان می تواند باعث درماتیت تماسی آلرژیک شود.” او معتقد است رنگی که در جوراب های تیره وجود دارد یکی از عواملی است که معمولا روی پاها تاثیر می گذارد. درماتیت تماسی ناشی از رنگ جوراب های تیره، می تواند در هر جایی که جوراب با پاها در تماس بوده، خارش پاها را به دنبال داشته باشد. برای رهایی از این شرایط می توانید این جوراب ها را کنار گذاشته و از کرم های ضد خارش بدون نسخه استفاده کنید.

 

بیماری کلیوی یا کبدی

بعضی از شرایط پزشکی مانند بیماری کبد یا کلیه می توانند موجب خارش دست ها و پاها شود. دکتر Canuso توضیح می‌دهد: ” هنگامی که کلیه ‌ها نمی ‌تواند به درستی عمل کند، مایع و مواد زائد کلیه‌ ها در خون ما باقی می مانند، که این امر می‌ تواند موجب خارش شدید در همه اندام ها شود، که معمولا ابتدا در پاها ظاهر می‌ شود.”

درمان بیماری‌ زمینه ای و عوارض آن – چه با داروهای تجویزی یا دیالیز – اغلب می‌ تواند به تسکین این خارش کمک کند.

 

 

https://farazsallo90.blogspot.com/2022/11/6.html

https://sites.google.com/view/wreterghjuykii/home

https://press-info1.siterubix.com/15%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9%db%8c-%d8%b3%d8%b1%d8%af/

http://googlemap.unblog.fr/2022/11/17/15%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9%db%8c-%d8%b3%d8%b1%d8%af/

https://articleblog100.wordpress.com/2022/11/17/15%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af-%d8%a7%d8%b2-%d8%a8%d9%87%d8%aa%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b1%d8%a7%d9%87-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b7%d8%a8%db%8c%d8%b9%db%8c-%d8%b3%d8%b1%d8%af/

https://www.dailystrength.org/journals/ay-bh-dnbl-bhtryn-brnmh-rjym-gdhyybry-khhsh-wzn-hstyd-qwnyn-sdh-

https://www.evernote.com/shard/s492/sh/1b5035c0-6c1c-a020-c148-01bf2f8a651b/940f2b3b53b7d2b27081e492321727b1

https://app.box.com/s/ey5sc540bsdxsmgi28oh0yesygx39ii7

 

 

کارت ویزیت آرایشگاه زنانه

۳۵ بازديد

کارت ویزیت آرایشگاه زنانه در سایز 6*9



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

کارت ویزیت آرایشگاه زنانه

پایان نامه ارشد(بررسی عملیات مقدماتی ثبت ملک)

۲۷ بازديد

بررسی عملیات مقدماتی ثبت ملک و آثار حقوقی مترتب بر آن



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

پایان نامه ارشد(بررسی عملیات مقدماتی ثبت ملک)

پایان نامه(بررسی آئین دادرسی کار)

۳۲ بازديد

بررسی آئین دادرسی کار



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

پایان نامه(بررسی آئین دادرسی کار)

The Town Musicians of Bremen Story for kids

۳۱ بازديد

The Town Musicians of Bremen Story for kids

 

 

 

 

My dear fellows, Today I’m gonna tell you the story of town musicians of Bremen.

Once upon a time, there was a man who had a donkey. His donkey had carried the corn sacks for many years. for him! Yes kids! He was a indeed, a loyal donkey!

But getting old, the donkey became weak and unsuitable for the job! So the owner thought to himself:

Should I keep this donkey or let him go?

Sensing the danger, donkey ran away from the farm and decided to go to Bremen.

Yes! I will be a great musician there! He thought.

He started his journey. He walked and walked until he reached a dog, lying on the road! The dog was gasping like he had just finished a long run!

What are you gasping for, dear friend?

OH! I got old and I can’t go hunting every day! said the dog. My master didn’t want me anymore! So I decided to run away! But, how can I find food?

I know what to do! I’m going to Bremen to become a musician! come with me. We can form a band together. I’ll play the Lute and you shall beat the kettledrum!

So the dog agreed! They were not far in the road when they saw a cat! He was sitting on the road, with eyes full of tears like the ocean!

Fluffy fellow! Why are you crying so hard? Asked the donkey!

How can I be happy when my life is in danger! I’m getting old! My teeth are not sharp anymore! I don’t wanna chase mice anymore! I rather sit near the fireplace and rest! So my mistress wanted to get rid of me! I escaped! But what am I gonna do now?

Join us! You understand night music. So you can be a member of our band! We are gonna be musicians of Bremen!

The cat thought really hard and decided to join them. The three runaways continued their journey and they reached a rooster who was cock-a-doodle-doing with all his might.

Your cock-a-doodle-do goes through and through my skull, said the donkey. What is the problem?

My mistress has guests tomorrow and he told the chef to cook a delicious soup with me for them! this evening I am to have my head cut off. Now I am cock-a-doodle-doing at full pitch while I can. The rooster cried!

Ah you feathery red headed friend! You better come with us and be a part of our band! We are heading to Bremen and become musicians! It is indeed better than death! You have a full pitch voice! Our music will have the best quality! Said the donkey.

The rooster agreed. So the four animal continued their trip to Bremen. In the evening they decided to rest in the forest. The donkey and the dog laid under a large tree while the rooster and the cat settled in the branches. The rooster flew right un the top where he was safer. right before they fall to sleep, the rooster said:

I saw a light! there most be a house not far off!

So we better get up and go! Said the donkey. I’m not comfortable here! We want a shelter.

So they moved further on, and soon saw the light shine brighter and grow larger, until they came to a well lit robber’s house. The donkey, as the biggest, went to the window and looked in.

What do you see, my grey horse? Asked the rooster.

What do I see? Answered the donkey. A table covered with good things to eat and drink, and robbers sitting at it enjoying themselves.

OH! That is just what we want! Said the rooster!

I wish we were there! Moaned the donkey!

Then the animals put their heads together and planned how to best win an invitation to come inside and join the robbers at the feast.

Come, come my friends, said the donkey. We are musicians, so let us sing for our supper.

They began to sing as best as they can. The donkey brayed, the dog barked, the cat mewed, and the rooster cock-a-doodle-do’ed.

Then they burst through the window into the room, so that the glass clattered! At this horrible din, the robbers sprang up, thinking this has to be a ghost, and they escaped in a great fright out into the forest.

The four companions now sat down at the table, pleased with what was left, and ate as if they were going to fast for a month.

As soon as the four musicians finished eating, they turned off the light, and each found a sleeping place according to his nature and fell to sleep. The donkey laid himself down upon some straw in the yard, the dog behind the door, the cat upon the hearth near the warm ashes, and the rooster perched himself upon a beam of the roof; and being tired from their long walk, they soon went to sleep.

A little after midnight, the robbers saw from afar that the light was no longer burning in their house. Appearing quiet, the boss said:

We ought not to have let ourselves be frightened out of our wits. You! Go and examine the house.

The man finding all was still, went into the kitchen to light a candle, and taking the glistening fiery eyes of the cat for burning coals, he held the candle to them to light it. The cat did not understand what he meant to do, however, and flew in his face, spitting and scratching.

He was dreadfully frightened, and ran to the back door, but the dog, who lay there sprang up and bit his leg. As he ran across the yard by the straw heap, the donkey gave him a smart kick with its hind foot. The rooster too, who had been awakened by the noise, had become lively, and cried down from the beam, “Cock-a-doodle-doo!

Then the robber ran back as fast as he could to his boss and said:

Ah, there is a horrible witch sitting in the house, who spat on me and scratched my face with her long claws; and by the door stands a man with a knife who stabbed me in the leg, and in the yard there lies a monster who beat me with a wooden club. Above, upon the roof, sits the judge, who called out: “Bring the rogue here to me!” So I got away as well as I could.

 

 

Source of this story youtube and moonzia

three free and cute kids stories

۳۴ بازديد

three free and cute kids stories

 

 

 

 

Thumbelina fairy tale story for kids

 

 

z2_4cto.jpg

 

Today my little listeners, I’m gonna tell you the story of Thumbelina!

Once upon a time, there was a woman living alone in a distant village. She was feeling only after the tragic death of her husband. She always wanted a child, but she hadn’t any. One day, she decided to visit her good friend who was also a witch.

The witch, gave her a grain of barely and said:

go home and plant this.

so the woman did so.

The very next day, a beautiful Tulip flower had grown from the grain. It was so beautiful. the woman hadn’t seen any flower like this in her life. When the flower blossomed, there was a pretty little girl inside it. The girl was no bigger than a thumb.

The woman fell in love with the girl and named her: Thumbelina

Thumbelina took away the woman loneliness. Woman would always tell her stories during the day. Sometimes woman would made a boat out of tulip petal which Thumbelina could row in a plate of water with it!

The woman made a bed with a walnut shell and a blanket out of rose petal for her. So Thumbelina had a soft and cozy bed to sleep every night.

One night, While Thumbelina was sleeping, a frog came by and see her through the window!

Wow! Such a beautiful girl! She would be a great bride for my son! He thought to himself.

So he grabbed Thumbelina and headed back to his house. Seeing his future bride, his son was happy.

I will marry her, daddy! But first, I have to build her a beautiful house.

Ok son! So until then, I will put her on the water lily in the middle of the pond so she doesn’t run away.

 

 

So the frog put Thumbelina on the lily leaf in the middle of the pond.

Thumbelina tried so hard to escape, but she couldn’t. So she burst into tears. Two minnows who were sitting under the leaf, heard her crying:

Why are you crying little girl? They asked. What’s the matter?

Thumbelina started to tell her story. When she finished, minnows decided to help her. They started nibbling the lily stem. It was soon after when the stem broke and the leaf floated away with Thumbelina.

But Thumbelina’s happiness didn’t last long. An ugly Beetle came and took Thumbelina to his house! The beetle called his friends and showed them his pretty new prisoner. But they weren’t happy to see Thumbelina!

Oh my friend! You should let her go! She is very different from us. She doesn’t belong here. you better let her go. Said his friends.

So the beetle dropped our Thumbelina in the long grass and flower.

Although she was happy that she was free from her captors, she didn’t know her way back to home! Days came by and she would eat the pollen of the flowers and drink the dew from their leaves.

One day as she was walking, she accidently saw a house that was made of mud. Its entrance was strange and round. She knocked one the door and waited. After a while, a mouse opened the door.

Hello little guest! I think it’s cold out there! Do you wanna come in? Said the mouse.

Yes! thank you!

So what is your story tiny girl?

Thumbelina started to tell the whole story for her new friend.

Don’t worry at all! You can stay here as long as you want.

So Thumbelina started her new life in her new house. She wanted to be useful, so she would cook food every day and tell stories for little mouse.

One day, when Thumbelina was cooking, mouse came by and said:

I invited a good friend of mine. He is one of the richest mice ever.

So Thumbelina cooked a delicious dinner. That night, all three of them talked and had a great time at the dinner table. The rich mouse fell in love with Thumbelina and said:

I will marry you! I want you to come with me and visit my house!

Thumbelina had no choice, So The three of them headed to the house of the rich mouse. in the middle of their journey, they reached a tunnel where they found an injured swallow.

What is he doing down here?! He should be in the air! Said the rich mouse rudely and kicked the swallow!

Thumbelina was shocked.

How could anyone treat another like this! Oh dear! She thought!

 

 

So she ran away when she got a chance. She hid behind a rock and waited for the mouse to go! Then she came back and took care of the swallow until he was fine and healthy again. It was spring and the swallow was able to fly again.

I have to go and find my family! They went to a warmer place! come with me! We’re gonna have so much fun! Said the swallow!

But Thumbelina had enough adventure! So she said goodbye to the swallow and he flew away!

months passed and Thumbelina was still wandering in the nature when she stumbled upon the rich mouse again!

OH my beloved tiny bride! I’ve been looking for you for months! Now that I found you, you have to marry me!

Thumbelina knew that there is no way out of this!

OK! But please let me spend just one day more in the open air before coming with you to your underground house.

As she was spending her last hours in the open field, she heard a familiar voice:

Come! Come away with me where your sprit will always be free! Said the swallow!

Happy of meeting her old friend, she agreed to go on a trip with him. She hopped on his back and they took of. They flew over forests, oceans and lands!

When they reached the land of flowers, The swallow landed Thumbelina on a beautiful rose petal and said:

This is the kingdom of flowers! And This is their king!

He was a handsome young king with a pair of wings who was surrounded by lovely flowers. The king immediately fell in love with Thumbelina!

 

 

 

Puss in Boots story for kids

 

 

 

Once upon a time, a poor miller lived with her three sons. Years has passed and the miller of our story got old and died. He left nothing for his sons except a mill, a donkey and a cat. The oldest boy took the mill. The middle one took the monkey. So The cat was the youngest boy share.

Well! The youngest boy whispered, I will eat this cat and make some gloves with its fur! And that is the end of it! I won’t have anything else and I will die out of hunger!

The cat, who was listening stated to talk:

OH dear master! Don’t be sad at all! Just give me a bag and a pair of boots! The will show you that I’m not such a bad inheritance!

The boy, who saw many trick from the cat over all that years, which it performed to catch mice like pretending to be dead or hiding in the grain. So he thouth:

It doesn’t seem impossible that this cat could help me!

So he gave his bag to the cat and spend his last coins for buying a pair of boots for it!

looking gallant in the boots, he put bran and corn in his bag and put it around his neck. Then he slept near rabbit nest, pretending to be dead. He waited for innocent rabbits to come around and look for corn and bran.

Not very long after, a stupid naughty rabbit came and jumped into his bag. The Puss quickly closed the bag. Happy with his caught, He went to the palace and asked for talking to the emperor!

OH! His Majesty! I brought you a warrior rabbit! My proud master, Marquis of Carabas, ordered me to present to you.

Tell your master that I thanked him and he does me a great deal of pleasure.

After that, Puss again hid in the cornfield, holding still his bag open, and when a brace of partridges ran into it he closed the bag and caught them both. He went and made a present of these to the king, as he had done before of the rabbit. The king, in like manner, received the partridges with great pleasure, and ordered him some money for drink.

In this way, the cat continued for two or three months to bring presents to the king, always saying that they were from his master, the Marquis of Carabas. One day in particular, he heard at the palace that the king was planning to drive in his carriage along the river bank, and he decided to take his daughter with him. The Princess was the most beautiful girl in the kingdom.

Puss in Boots said to his master:

Follow my lead and your future is made. You have to but go and wash yourself in the river, in the place that I shall show you, and leave the rest to me.

The youngest son did the exact him, without knowing why or wherefore. While he was washing, the king passed by, and the cat began to cry out:

Help! Help! My Lord, Marquis of Carabas, is drowning!

At this noise the king put his head out of the coach window, and finding it was the cat who had so often brought him such good things, ordered his guards to run quickly to the aim of his Lordship, the Marquis of Carabas.

While they were helping the poor Marquis out of the river, the cat came up to the coach and told the king that while his master was washing, there came by some Thieves, who took his clothes:

Thieves! Thieves! He moaned!

This tricky cat had hidden the clothes under a great stone. The king immediately commanded the guards of his wardrobe to run and prepare one of his best suits for the Lord Marquis of Carabas.

The king was very happy to meet the Marquis of Carabas. The Miller’s boy looked really handsome in royal clothes. The king’s daughter took a secret glimpse to him. And soon, she fell in love with him because of his manners and good look!

The king invited him to sit in the coach and ride along with them. Celebrating the progress of his project in his heart, the cat started to march before the coach. after a while, He saw countrymen who where mowing a meadow:

OH you kind hearted people! I order you to tell the king that this meadow belongs to my master, Marquis of Carabas, or I will command those guards to kill you all!

Moments later, The king asked the countrymen:

Who owns this meadow that you are mowing, people?!

To my Lord Marquis of Carabas! answered they altogether, since the cat scared them to death!

You see, your majesty, said the Marquis, this meadow gives a plentiful harvest every year!

They started moving again. The Puss who was still walking in front of them, met with some reapers, and said to them:

Good people, you who are reaping, you have to tell the king that all this corn belongs to the Marquis of Carabas, I’ll order those soldiers to kill you.

The king, who passed by a moment after, wished to know to whom all that corn, asked the reapers:

Who does own this corns?

To my Lord Marquis of Carabas, replied the reapers.

Then the king said:

Let us now head to your castle.

 

 

See more: free kids stories

 

 

Dinokids at the stadium story for kids

 

 

 

That day Dim Dim and his friends gathered around the square!
DimDim said excitedly:
I’m going to tie a Dinocity flag around my neck and wear a tasseled hat!

Dinosol said:
So I will wear my beautiful s*******t and colorful wig.

I really love football! I go to Sangi Stadium to see all the matches! We will definitely have a lot of fun this time! said Dinomani.

Yeah! Sure! Aha! Is your seat number written on your ticket?

DimDim said:
Yes! My seat number is 879!

My seat number is 877!
Hooray! So we sit together! What is your seat number?

Dino Money said with a big smile:
Seat number 7!

Dinosol and Dim Dim said together:
What?? You must be joking!!!

No! Why joke?!

Dinosol said:
The seat number seven is very close to the field! That is a VIP seat!

Yes! I have bought a VIP ticket!

Dim Dim said with regret:
Good for you!

But Dinosol said:
After all, there is nothing special! It is the same football match! But he will be a little closer!

Dinomani said:
Does not matter? You sit at the end of the stadium and I sit right next to the field! I can touch the match ball!

Dim Dim said:
Are you really telling the truth? I also like to sit there!

Dinomani said:
Come on! Buy a ticket for the VIP seat! This way we can watch the game together!

Yes! Yes! I’m gonna do the same thing!

Dinosol said:
DimDim! DimDim! Don’t buy a ticket! You have a ticket! The VIP ticket is very expensive, it also shows the same match!

Dinomani said boredly:
You keep repeating yourself! DimDim don’t listen to her! You have a lot of savings! Go take it from your savings and let‘s buy you a ticket!

DimDim, who really wanted to sit in the VIP seat, ran and went home! The whole house was crowded! His father was preparing himself for the match! He had spread flags and colorful hats on the ground and was trying them one by one. When he saw his son, he said:
 

 

 

Source: moonzia.com

بسته بندی مواد غذایی در سال 1402

۳۶ بازديد

چاپ و بسته بندی مواد غذایی در سال 1402

z1_f22g.jpg

 

صنعت چاپ و بسته بندی یکی از صنایع زیربنایی در کشورهای در حال توسعه است. نقش مهمی در توسعه صادرات، تجارت و روابط اقتصادی بین کشورها دارد.

برای نشان دادن وضعیت این صنعت، در حال حاضر کشورهایی در جهان هستند که با تقویت صنعت چاپ و بسته بندی تبلیغاتی می توانند درآمد زیادی از تجارت جهانی کسب کنند.

اما در مقابل این دسته از کشورها، کشورهای دیگری در جهان وجود دارند که علیرغم مزیت های اقتصادی در تولید بسیاری از محصولات، صرفاً به دلیل عدم وجود یک محصول قوی از بخش بزرگی از بازار مصرف جهانی کنار گذاشته شده اند. ایران بدون هیچ تعارفی در رتبه اول این کشورها قرار دارد. شواهد موجود نشان می دهد که در حال حاضر برخی از صادرکنندگان ایرانی محصولات خود را با کمترین قیمت جهانی به کشورهای شناخته شده صنعت بسته بندی می فروشند و این محصولات را با چند برابر قیمت خرده فروشی مجددا بسته بندی می کنند.

 

نقش چاپ و بسته بندی در روی فروش محصولات

تبلیغات تاثیر زیادی بر فروش محصول دارد. امروزه بسته بندی آنها یکی از راه های تبلیغ و بازاریابی محصولات می باشد. تبلیغات رایگان و خلاقانه را می توان روی کاغذ کادو انجام داد. شما می توانید محصولات و خدمات خود را از طریق تبلیغات به مشتریان معرفی کنید. امروزه چاپ اطلاعات بسته بندی محصولات یکی از مهمترین ابزارهاست. اما باید در این کار تخصص لازم را داشته باشید و روش درست و مناسب را انتخاب کنید.

زمانی که نام محصول، ترکیبات و اجزای آن، تاریخ مصرف، تاریخ ساخت و انقضای محصول، شرایط نگهداری آن و موارد مفیدی از این دست بر روی بسته بندی درج شود، اعتماد مشتری را جلب می کند. در عین حال نوع چاپ و بسته بندی نیز در این زمینه نقش بسزایی دارد. هرچه طراحی نوآورانه و خلاقانه تر باشد، توجه بیشتری را به خود جلب می کند. پس فقط محصولات خود را بسته بندی نکنید. سعی کنید تکنیک های جدید و مدرن، طراحی به روز و غیره را در بسته بندی قرار دهید تا توجه مشتری را به خود جلب کنید. کیفیت محصول نیز در جلب اعتماد مشتری نقش دارد.

 

نقش بسته بندی در صادرات

با رقابت شدید در بازار بین المللی، بسته بندی محصولات بسیار مهمتر از قبل شده است. در این بازارها، تولیدکنندگان و صادرکنندگان به انواع بسته بندی، طرح ها، چاپ و ... توجه زیادی دارند و آنها را یکی از ابزارهای بازاریابی خود می دانند. طراحی بسته بندی نقش مهمی در این امر ایفا می کند. طراحی خلاقانه به ما امکان می دهد نظرات مشتریان بیشتری را جلب کرده و محصولات خود را رقابتی تر کنیم. نکته دیگری که در زمینه صادرات و نقش بسته بندی می توان به آن اشاره کرد، اهمیت بازیابی و استفاده مجدد از بسته بندی محصولات به ویژه بسته بندی مواد غذایی است.

امروزه موضوع محیط زیست و حداقل آسیب های وارده بسیار مورد بحث قرار گرفته است تا بتوان بسته بندی را بازیافت کرد و بیش از پیش به چرخه طبیعی بازگرداند.

 

سخن آخر

بسته بندی بخشی از فروش است و تا حدودی می توان آن را جزء مهمی از آن دانست. اهمیت بسته بندی و استفاده از سلفون opp در این است که با انجام صحیح آن می توانید موفق تر از رقبای خود در بازار باشید. بسته بندی عالی با طراحی منحصر به فرد، چاپ و نوع کاغذی که در تولید آن به کار می رود، نقش مهمی در جلب اعتماد و توجه مصرف کنندگان دارد. بسته بندی باید به گونه ای باشد که بتواند به عنوان یک ابزار تبلیغاتی رایگان و کاربردی با محافظت و جلوگیری از آسیب به محصول به ویژه محصولات غذایی و دارویی، فروش را افزایش دهد.